تاثیر روابط عمومی بر افکار عمومی جامعه
روابط عمومی، هنربسیار ارزنده ای است که درتمام مجموعه های اداری ،خصوصی ویاحتی درزندگی فردی ودرراستای برقراری تعامل مطلوب با دیگران به کار می آید ومی تواند عامل پویایی وفزونی قدرت ویا منزوی شدن ورکود فعالیتهای سازمان ،دستگاه وفرد گردد .
با توجه به اینک از پیدایش روابطعمومی در ایران حدود نیم قرن میگذرد هنوز روابطعمومی با مسایل مختلفی مواجه است
متاسفانه بررسی تاریخی این دانش در ایران نشان میدهد که به رغم وجود اندیشهها و ایدههای اصلاح طلبانه برای توسعه آن ، هیچ گونه اقدام عملی بنیادی در این زمینه صورت نگرفته است به همین دلیل است که امروزه روابطعمومیها بیشتر وقت خود را صرف برطرف ساختن مشکلات خود میکنند . ورود به این مشکلات ، توان و شرایط ایفای وظایف و رسالت راستین را از روابطعمومی گرفته است .
چالشهای روابطعمومی در ایران را میتوان در دو بخش اصلی ( تشکیلات ، اعتبارات ، آموزش ، نحوه عمل ، نیروی انسانی و وجود نگرشهای منفی ) و فرعی ( نداشتن متولی مشخص ، نبود تشکلهای حرفهای کافی و نبود قانونمندی مسئولیتهای استراتژیک و حرفهای روابطعمومی) تقسیم کرد. دستیابی تشکیلاتی را میتوان به عنوان نخستین چالش روابطعمومی در سازمان دانست. منظور از دستیابی تشکیلاتی ، نبود پویایی در طراحی تشکیلاتی است .
نمودارهای تشکیـلاتی در تاریخ روابطعمومی ایران حاکی از نبود تفکر و تلاش در ایجاد بـخشهایی در تشکیلات روابطعمومی است که متناسب با تحولات اجتماعی ایران باشد . به رغم اینکه در کشور گرایش زیادی برای حرکـت به سمت " جامعه مدنی " و توانمندی و قابلیت های روابطعمومی وجود دارد ، تا کنون روابطعمومی نتوانسته است از این وضع برای تسریع روند جریان توسعه خود استفاده کند .
چالش دوم روابطعمومی ، وابستگی صرف روابطعمومی به مدیریت سازمان است . این وابستگی کامل گاه " خطر مدیریت مداری " را در روابطعمومی یک سازمان افزایش میدهد . چالش سازمانی سوم " آمیختگی تشکیلاتی " روابطعمومی با سایربخشهای تشکیلاتی سازمان چون اطلاعات ، انتشارات ، امور بین الملل و حوزه ریاست است .
نادیده انگاشـتن و لحاظ نکردن برخی از بخشهای مهـم روابطعمومی در تشکیلات آن و عنوانهای شغلی را باید از مسایل مهم در طراحی تشکیلاتی روابطعمومی دانست .
متاسفانه در برخی موارد روابطعمومی را با تشکیلاتی نظیر حراست ، گزینش و بازرسی در یک ردیف تحت عنوان ادارات کل قرار میدهند که این کار اقدامی نادرست است . چرا که گستره فعالیتهای روابطعمومی در درون و بیرون سازمان فراگیرتر از فعالیت واحدهای دیگر است . به همین لحاظ ، ارتقای جایگاه روابطعمومی و سطح تشکیلات آن باید به گونهای باشد که بتواند در یک فضای ارتباطی مناسب به رسالت خود عمل کند . نکته دیگر اینکه میان مدیر روابط عمومی و مدیریت سازمان نباید فاصله ای وجود داشته باشد . در برخی سازمان ها ، مدیران روابط عمومی به سختی می توانند با مدیر سازمان ارتباط مستقیم داشته باشند که دلیل این مسأله نگرش منفی و نادرست مدیریت آن سازمان نسبت به روابط عمومی است . اگر چه ساختارها با توجه به وضع سازمانی و نوع ماهیت دستگاه ها تعریف می شود ولی نباید در ترکیب اصلی بدنه تشکیلاتی سازمان تفاوتی میان واحدهای مختلف وجود داشته باشد .
چالش دیگر روابط عمومی ، چالش حرفه ای بودن کارکنان و کارشناسان آن است . متأسفانه تعداد نیروهاای متخصص و کارشناس در روابط عمومی بسیار اندک است . به طوری که این نیروها چه به لحاظ تعداد و چه به لحاظ تخصص ، جوابگوی نیاز دستگاه ها نیستند . در طراحی ساختار سازمانی روابط عمومی در هر سازمان باید ویژگی های خاص آن سازمان را لحاظ کرد . نحوه طراحی تشکیلات روابط عمومی در ایران بیانگر ناهمگونی در عنوانهای شغلی ، واحدهای سازمانی و نحوه نگرش به فعالیتهای روابطعمومی است . برای این منظور تدوین الگوی مشخص و ایدهآل برای واحدهای روابطعمومی در سازمان ضروری است .
روابط عمومی بخشی از اعمال مدیریت است و جایگاه خاص روابطعمومی نیز در رده کارهای مدیریتی قرار دارد . همانگونه که مدیر یک مؤسسه برای اداره امور سازمان نیاز به ساماندهی ، تامین نیرویانسانی ، هدایت و نظارت امور ، هماهنگی و برنامهریزی دارد باید کوشش کند تا بر ذهن مردم نیز تاثیر گذارد و نظرات مثبت مردم را درباره مؤسسه خود حفظ کند و از این راه منفعت مادی و معنوی برای سازمان به دست آورد .
نکته مهم این است که کار روابطعمومی خدمت به مدیریت است نه مدیر برای آنکه محور اساسی کار روابطعمومی کسب منافع برای کل سازمان است نه برای شخصی که در رأس حرم سازمانی قرار گرفته است . بنابراین باید به روابطعمومی و کارکردهای آن ، بهتر و منطقیتر نگاه کرد. در این صورت است که روابطعمومی میتواند در فراز و نشیبهای سازمانی سربلند و سرافراز شود.
هر کار مؤثر و صحیحی در روابطعمومی نیازمند جریان منظم وکارآمد است که آغاز آن با تحقیق و پژوهش شروع میشود . نخستین گام در روابطعمومی شناخت و شناسایی موضوعاتی است که محور اصلی فعالیتهای سازمان مطبوع روابطعمومی محسوب میشود .
به همین دلیل باید موانعی که سر راه پژوهش وجود دارد را برطرف کرد ، برخی از این موانع عبارتند از :
1- بیاعتقادی به پژوهش و تحقیق در مدیریت سازمانها .
2- ناآشنایی و نداشتن تخصص کافی مدیران روابطعمومی در زمینه دانش روابطعمومی و ارتباطات اجتماعی .
3- نامشخص بودن جایگاه و تشکیلات روابطعمومی درمجموعه سازمانی ( روابط عمومی را یک مجموعه خدماتی میدانند ) .
4- نداشتن نیروی انسانی متخصص و پژوهشگرانی که بتوانند موضوعات مورد توجه مخاطبان را مطالعه و مسائل مربوط به سازمان را آسیبشناسی کنند .
5- تخصیص ندادن و نبود بودجه و اعتبارات لازم و کافی برای انجام طرحهای پزوهشی .
به طور کلـی روابطعـمومی به دلـیل اینکه مورد قبـول دستگـاهها نیسـت و دچـار نبود وکمبود تخصیص اعتـبارات برای کلـیه فعالیـتهای خود اسـت ، مشکـلات فراوانـی را به دوش میکشد .
یکی از مشکلات اساسی روابطعمومی روزمرگی و درگیری با کارهای عادی و جاری است . این امر باعث میشود روابطعمومی از برنامهریزیهای کلان و استراتژیک غافل شود .
متاسفانه اکثر روابطعمومیها با کمـبود کارشناس متخصص درعلـوم ارتباطـات مواجه هستند .مشکل دیگرناآگاهی مدیران ارشد سازمانها از نقش و مؤثر روابطعمومیدر اقناع و جلب مشارکت مردم است که این امر مستلزم آموزشهای لازم جهت تغییر نگرش مدیران ارشد است .
دلیل اینکه روابطعمومی در کشورمان جایگاه واقعی خود را ندارد آنست که مدیران نگرش مثبتی به نقش مدیریتی روابطعمومی ندارند و آن را واحد زائد و مزاحم تلقی میکنند . روابطعمومی کانال ارتباطی سازمان و مخاطبان و انتقالدهنده نظرات ، پیشنهادات و انتقادات مخاطبان به سازمان است .
متاسفانه از آنجا که در ایران به جای اینکه مدیران خود را خدمتگزار مردم و مخاطبان بدانند خود را برگزیده میدانند ، نیازی یه رأی ، نظر و رضایت مخاطبان در خود نمی بینند. این نگاه در تفکر بسیاری ار مدیران ارشد وجود دارد و یکی از آسیبهای مؤثر عقب ماندگی روابطعمومی در کشور محسوب میشود .
در جامعه ایران نگرش به روابطعمومی صرفاً تبلیغاتی است که این امر تحریف افکار و دورشدن روابطعمومی از رسالت اصلی خود شده است . در حال حاضر این نهاد مؤثر در ایران با نوعی مظلومیت رسانهای و فرهنگی مواجه است . امروزه به نظر میرسد که معیارهای قالب در جامعه ما بیتوجهی به ارزشهای نهفته در کار روابطعمومیهاست به طوریکه این امر باعث شده که در بسیاری از سازمانها بخش روابطعمومی مبدل به بخش تبلیغات سازمان شود و کمتر به مفاهیم و ارتباطات دو سویه بپردازد . به نظر میرسد دلیل شکست بسیاری از فعالیتهای تجاری و مدیریتی ، نبود شناخت درست از محیط پیرامون سازمان و کسب و کار است که فرهنگ در این میان نقش مهمی دارد . از نظر مدیریتی و ارتباطی شناخت زمینهها و الگوهای فرهنگی در تمامی سطوح ملی و بینالمللی حائز اهمیت است به خصوص در کشوری با تنوع قومی ، فرهنگی و زبانی چون ایران که دارای انواع خرده فرهنگها است ، شناخت حوزههای گوناگون اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی امری واجب و مهم است که در این شرایط روابطعمومی دارای نقش والا و نهادی فرهنگ ساز است که باید از جامعه شناخت کافی داشته باشد .
در نحوه فعالیت روابطعمومی آسیبهای وجود دارد که موجب ناکارآمدی روابطعمومی میشود .
مهمترین این آسیبها عبارتند از :
1- جابه جا شدن وظایف
2- گسترش یافتن وظایف
3- ناهمگون بودن وظایف
4- پیشبینی شدن وظایف
5- موازی بودن وظایف
به همین دلیل پیشنهاد میشود برای رفع این آسیبها و کاستیها ، ساختار سازمانی مناسب برای روابطعمومی طرحریزی شود . به این معنا که وظایف همسنخ با یکدیگر ترکیب شود ، وظایف جابجا شده به مسئولان مربوطه سپرده ، وظایف گسترش یافته غیر ضروری با ارکان مربوطه تعویض شود و وظایف گسترش یافته ضروری در قالب شرح وظایف جدید قرار گیرد و وظایف پیشبینی نشده در قالب ساختار جدید رسمیت یافته و وظایف موازی در هم ادغام شود .
پیشنهاد میشود برای توانمندی روابطعمومی در کشور اقدامات زیر صورت گیرد :
فضای اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی مناسب بر روابطعمومی حاکم شده تا فرهنگ مدیریتی مبتنی بر شایسته سالاری جهت انتخاب افراد شایسته و متخصص برای پست مدیریت روابطعمومی اجرا شود .
- مراکز آموزشی با محیط عملی و کاربردی روابطعمومی اجرا شود
- کتابها و جزوات و نوارهای آموزشی مفید ایجاد شود
- آموزش کوتاه مدت به طور مستمر برای کارکنان روابطعمومی صورت گیرد
- نهادهای حرفهای و تخصصی اثرگذار بر حوزه روابطعمومی ایجاد شود
- مدیریت سازمانها از روابطعمومی حمایت کند
- نشریات تخصصی متعددی در حوزه روابط عمومی منتشر شود
- کارهای زاید و موازی از وظایف روابطعمومی حذف شود
- وظایف روابطعمومی تخصصی شود .
با امید به روزی که شاهد ارتقاء جایگاه روابطعمومی در کشوربه عنوان بدیهیترین و مهمترین بخش شناسایی ، پیشبینی مسائل و شکلبخشیدن به رویدادها و آینده باشیم .
از طرفی مدیران سازمانها با پذیرش این اصل که روابطعمومیها چشم ، گوش و زبان گویای یک سازمان وبا شناخت جایگاه فعالیتهای روابطعمومی و نقش کلیدی و موثر آنها در برخورد با مخاطبان و جلب مشارکت آنها موجب رشد و توسعه سطح کمی و کیفی فعالیت آنها در سازمانها شوند و حضور فعال و پررنگ آنها با شناخت محورهای اصلی فعالیتهای سازمان متبوع باشیم.