ارتباط «روابط عمومی» با «افکار عمومی»
روابط عمومی، هنربسیار ارزنده ای است که درتمام مجموعه های اداری ،خصوصی ویاحتی درزندگی فردی ودرراستای برقراری تعامل مطلوب با دیگران به کار می آید ومی تواند عامل پویایی وفزونی قدرت ویا منزوی شدن ورکود فعالیتهای سازمان ،دستگاه وفرد گردد
روابط عمومی (Public Relations) ،رابطه ی دوطرفه ای با افکار عمومی( Public Opinion)دارد .در راستای این تعامل وارتباط ،هم برافکارعمومی تأثیر می گذارد وهم از آن نقش می پذیرد.مسئول روابط عمومی برای پیشبرد دستگاه وسازمان اداری وخصوصی خود وآگاهی از نحوه ی قضاوت جامعه درمورد فعالیتهای مربوطه ،نیازمند توجه به افکار عمومی است که درقبال آن ،استراتژی مناسب ومطلوب به گونه ای طراحی گرددکه باکمترین تنش ،وصول به اهداف سازمانی محقق گردد
از طرف دیگر روابط عمومی ،با ارائه اطلاعات ومستندات به جامعه ومخاطبان،می تواند درشکل گیری وجهت دهی به افکارعمومی تأثیر گذارباشد .بنابراین ،نقش روابط عمومی دراین زمینه، ایجاد تعامل مطلوب وکارآمد با افکار عمومی است.
مفهوم افکار عمومی:
برای پی بردن به راهکارهای تأثیرگذاری برافکار عمومی ورابطه متقابل روابط عمومی باافکار عمومی ،بایستی ابتدا درک درستی از مفهوم افکار عمومی داشت .باتوجه به اینکه تعاریف متعددی از «افکار عمومی» وجوددارد،نمی توان تعریف واحدی که مورد قبول همگان باشد ارائه داد.دراینجا چندتعریف و توضیح درمورد افکار عمومی ذکر می شود،شاید به کمک آن ها بتوانیم به شناختی نسبی از مفهوم «افکار عمومی »برسیم :
افکار عمومی، پدیدهای روانی ـ اجتماعی و خصلتی جمعی است و عبارت است از ارزیابی و نظر مشترک گروهی اجتماعی در مسئلهای که همگان به آن توجه و علاقه دارند و در لحظهی معینی، بین عدهی زیادی از افراد و اقشار مختلف جامعه نسبتاً عمومیت مییابد و عامه مردم آن را میپذیرند. افکار عمومی به صورت تأیید یا مخالفت با یک عمل، نظر، شخص و واقعه با خواسته، مطالبه، پیشنهاد و توصیه تجلی مییابد
افکار عمومی( Public Opinion )اگر چه پدیده ای است که در قرن بیستم ودر عصر تولد رسانه ها و شکوفایی ارتباطات و اطلاعات به اوج خود رسیده است، اما به گواهی تاریخ، زندگی اجتماعی بشر، همواره و در زمان و مکان به عنوان برآیند ارتباط انسانی با شناخت ها، اندیشه ها، نگرش ها و رفتارهای گوناگون تا سطح مهم ترین عامل موثر در پیش برد رویدادها و حوادث اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شناخته شده است-( مقاله دکتر داوود نادمی ، «افکارعمومی و نظریات انتقادی آن
افکار عمومی (Public Opinion) به طور عمده محصول دوران روشنگری است. این اندیشه با فلسفههای سیاسی لیبرالی اواخر قرون هفدهم و هیجدهم (لاک و روسو) و به ویژه تئوری دمکراتیک قرن نوزدهم تلفیق شده است
- افکار عمومی زمانی بوجود میآید که موضوع یا مسئلهای مورد توجه عمومی وجود داشته باشد. مسئله مزبور باید تا آن حد حیاتی باشد که مردم را به موضع گیری در خصوص آن وا دارد
شکل گیری افکارعمومی :
افکار عمومی متأثر از برخی رویدادها وجریانات ،به صورت نوعی برداشت جمعی از یک موضوع شکل می گیرد .نکته مهمی که درارتباط با افکار عمومی باید مورد توجه قرار گیرد آن است که هر موضوعی نمی تواند به محور بحث وگفت گوی افکار عمومی تبدیل شود ،بلکه تنها موضوعاتی می توانند دراین زمینه مطرح شوندکه برای افکار عمومی جنبه حیاتی داشته باشند .
برای شکل گیری افکار عمومی باید مسائل مبهم وپیچیده به صورت روشن مطرح گردند که براساس آن،عده ای با آن موافق وعده ای دیگر مخالف باشند ،یعنی به صورت مسئله ای «دوقطبی» درآید.
عوامل تأثیرگذار برافکارعمومی :
به طور کلی عوامل زیر درشکل گیری افکار عمومی دارای نقش واثر بیشتری هستند که می توان آن ها را«فعالان سیاسی»نامید :
-مقامات مسئول وسیاست گذاران
- گروههای منافع(interest group)
-کارشناسان ،جمعیت ها وسازمان ها
-مجالس مقننه
-رسانه ها
-گروه های فشار یااحزاب وجمعیت ها
روابط عمومی و نفوذ درافکارعمومی :
افکار عمومی به اندازهای قوی و نیرومند است که برای برگرداندن آن در یک جهت مشخص و معین، باید کوشش های بی دریغی به عمل آید. هرگاه لازم باشد که افکار عمومی به حمایت از نظریهی معینی ترغیب شود، باید در بیشتر موارد، در احساسات مردم اعمال نفوذ کرد؛ به این معنا که برای ایجاد طرز تفکر مورد نظر، احساسات عامهی مردم را تهییج کرد. در واقع، تلاش میشود که تا حد امکان، نیروی اندیشه و وجدان فرد، کمتر به کار افتد و برعکس در او واکنش های انعکاسی شرطی بوجود آید. در دنیای امروز، به دلیل آنکه نیرومند ترین ابزار تبلیغاتی در دست قدرت های حاکمه جهانی است، ایجاد واکنش های شرطی در اذهان عمومی نیز در جهت اهداف از پیش تعیین شده و همچنین از راه بکارگیری شیوه ها، وسایل و تجهیزات مناسب توسط همین قدرت های حاکم صورت میگیرد.
تأثیر گذاری برافکار عمومی وتغییر نگرش عموم درمورد یک موضوع ،کاری بس مشکل است وهرگز نمی توان نظر شکل گرفته ی عموم را درارتباط با یک مسئله مهم به راحتی تغییر داد. روابط عمومی دارای رابطه ای دوسویه باافکار عمومی است وهم از افکار عمومی نقش می پذیرد وهم می تواند تأثیر گذار باشد .تأثیر گذاری برافکار عمومی کارساده ای نیست واین هنر روابط عمومی است که با به کارگیری شیوه های جذاب وکارآمد وبدون توسل به مکر وخدعه ،بتواند نقش موثر خودرا در روشنگری اذهان عمومی ایفانماید . روابط عمومی برای تأثیرگذاری برافکار عمومی ،به«رسانه ها »نیازمند است واز اینرو دریکی از تعریف های روابط عمومی ،به این مهم اشاره شده است و روابط عمومی را«کاربرد خردمندانه رسانه ها برای تنویر افکار عمومی»تعریف کرده اند.
نتیجه :
بنابراین ،افکار عمومی درارتباط با مسائلی شکل می گیرد که به دور ازابهام مطرح گردند تا بتوانند موافقان ومخالفانی داشته باشند وبه اصطلاح «دوقطبی» واز اهمیت حیاتی درنزد افکار عمومی برخوردارباشد .تأثیر گذاری برافکار عمومی فرآیندی تخصصی است ومسئول روابط عمومی باید با کاربرد خردمندانه ی رسانه ها واستفاده از شیوه های درست،درتنویرافکار عمومی بکوشد و از طرف دیگر از «افکار عمومی» نیز برای پیشبرد مجموعه ی کاری خود بهره ببرد تا رشد واعتلاءسازمانی فراهم گردد.