تحلیل گفتمان انتقادی
زلیک هریس تحلیل گفتمان را صرفا نگاهی صورت گرایانه و ساختار گرایانه می داند. یعنی
دیدگاهی که توجه به جمله شکل و صورت متن دارد و نه کارکردگرایانه که به کارکرد متن و واحدهای
زبانی متمرکز است.
تحلیل گفتمان (Discourse Analysis) که
در زبان فارسی به سخن کاوی، تحلیل کلام و تحلیل گفتار نیز ترجمه شده است ، یک
گرایش مطالعاتی بین رشته ای است که در اواسط دهه های 60 و 70 در پی تحولات معرفتی
در علوم اجتماعی و انسانی ظهور کرد. این گرایش به دلیل بین رشته ای بودن به زودی
به عنوان یکی از روش های کیفی در حوزه های مختلف علوم سیاسی، علوم اجتماعی،
ارتباطات و زبان شناسی انتقادی قرار گرفت.
تعریف تحلیل گفتمان
در نگاه نخست شاید تحلیل گفتمان همان تحلیل متن یا نوشتار ( text analysis ) یا تحلیل گفتار به نظر آید. اما
واقعیت این است که تحلیل گفتمان چیزی بیش از آرای هارولد لاسول درباره تحلیل فرستنده
، تحلیل پیام ، تحلیل وسیله و تحلیل گیرنده است.
دیری نگذشت که بعضی از زبان شناسان این مفهوم را در معناهای متفاوتی
به کاربردند . به اعتقاد برخی تحلیل گفتمان
شامل تحلیل ساختار زبان گفتاری – مانند گفت و
گو ها ، مصاحبه ها و سخنرانی ها – و تحلیل متن شامل
تحلیل ساختار زبان نوشتاری – مانند مقاله ها
، داستان ها، گزارش ها و غیره – می شود.
آنها معتقد بودند که تحلیل گفتمان بیشتر به کارکرد یا ساختار جمله و
کشف و توصیف روابط آن می پردازد . به عبارت دیگر تحلیل گفتمان عبارت است از شناخت
رابطه جمله ها با یکدیگر و نگریستن به کل آن چیزی که نتیجه این روابط است.تحلیل
گفتمان به سازوکارهای زبانی تشکیل متن میپردازد و این که چه ابزارهایی به جملههای
زبان متنیت میبخشند.
در تحلیل گفتمان ، برخلاف تحلیل های سنتی زبان شناسانه ، دیگر صرفا
با عناصر نحوی و لغوی تشکیل دهنده جمله به عنوان عمده ترین مبنای تشریح معنا سرو
کار نداریم ، بلکه فراتر از آن به عوامل بیرون از متن ، یعنی بافت موقعیتی ( context of situation) ، فرهنگی ،
اجتماعی ، سیاسی ، ارتباطی و غیره سرو کار داریم.
تحلیل گفتمان، روشی نوین برای پژوهش در متن های ارتباطی است که برای
شناخت پیام و معنی به کار رفته در پیام های ارتباطی کاربرد یافته است.این روش در
آغاز تا حد زیادی وامدار زبانشناسی بوده است.
بسیاری از زبانشناسان هم به این قول ”مالینوفسکی “ استناد می کنند که
می گوید: ”مفهوم و معنی
در دل کلمات نهفته نیست، بلکه معنی در ”اوضاع و احوال“ اجتماعی،
وضع ادای کلمات، ساختمان جمله، اثرکلمات مجاور بر یکدیگر و دهها عامل دیگر مبتنی
می باشد. “
به این ترتیب ”معنی“ در کُنه ”شرایط اجتماعی“ قرار دارد که هر پیام
با توجه به وضع فرستنده و گیرنده دستخوش دگرگونی می شود.از این منظر معنی شناسی را
مطالعه ”معنی“دانسته اند به مفهوم
مصداقی که در جهان خارج وجود دارد یا مبتنی بر مصداقها به شکل نوعی تصویر(Image) در ذهن گوینده است و ”تحلیل گفتمان“ به
معنی ”تجزیه و تحلیل کلام“ به مطالعه
رابطه میان صورت و نقش در ارتباط کلامی می پردازد.
در تحلیل گفتمان مجموعه شرایط اجتماعی ، زمینه وقوع متن یا نوشتار ،
گفتار ، ارتباطات غیرکلامی و رابطه ساختار و واژه ها در گزاره ای کلی نگریسته می
شود.
واژه ها هر کدام به تنهایی مفهوم خاص خود را دارا هستند اما در شرایط
وقوع و در اذهان گوناگون معانی متفاوتی دارند.برای مثال رستگاری برای یک انسان
دیندار معنایی متفاوت از رستگاری برای یک انسان غیر دیندار دارد.
تحلیل گفتمان اما تنها در زیر چتر زبان شناسی نماند.این گرایش به همت
متفکرانی چون میشل فوکو از زبان شناسی وارد مطالعات فرهنگی و مباحث اجتماعی و
سیاسی شد و شکل انتقادی به خود گرفت .
کاربردهای تحلیل گفتمان
تحلیل گفتمان از سطح گفتار فراتر رفته و شامل گفتار، نوشتار و همچنین
شامل ناگفته ها و نانوشته های یک متن نیز می شود و مضامین خاصی را با خود به همراه
دارد.
تحلیل گفتمان از لحاظ روش در زمره تحلیل های کیفی قرار می گیرد.
ادعای تحلیل گفتمان آن است که تحلیلگر در بررسی یک متن از خود متن فراتر می رود و
وارد بافت یا زمینه متن می شود. یعنی از یک طرف به روابط درون متن و از طرف دیگر
به بافت های موقعیتی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی متن می پردازد.
تحلیل گفتمان در رشته هایی چون زبان شناسی، نقد ادبی، قوم نگاری،
جامعه شناسی، روان شناسی ادراکی و اجتماعی، معنی شناسی، علوم سیاسی، علوم اجتماعی،
ارتباطات و مطالعات فرهنگی کاربرد دارد.
اهداف تحلیل گفتمان
مهمترین اهداف تحلیل گفتمان را به این ترتیب خلاصه کرد:
1. نشان دادن رابطه بین نویسنده ، متن و خواننده 2. روشن
ساختن ساختار عمیق و پیچیده تولید متن یعنی "جریان تولید گفتمان" 3. نشان دادن تاثیر بافت متن ( واحدهای
زبانی) و بافت موقعیتی ( عوامل اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی ، تاریخی و شناختی )
برروی گفتمان 4. نشان دادن
موقعیت و شرایط خاص تولید کننده گفتمان ( شرایط تولید گفتمان )
5.نشان دادن بی ثباتی معنا؛ یعنی معنا همیشه در حال تغییر است ، هرگز
کامل نیست و هیچ وقت بطور کامل درک نمی شود.
6.آشکار ساختن رابطه بین متن و ایدئولوژی . تحلیل گفتمان از بدو پیدایش
همواره در صدد بوده است تا نشان دهد که هیچ متن یا گفتار و نوشتاری بی طرف نیست بلکه
به موقعیتی خاص وابسته است . این امرممکن است کاملا غیر عمدی و ناآگاهانه و باشد. 7.و هدف عمده تحلیل گفتمان این است که تکنیک و روش
جدیدی را در مطالعه متون ، رسانه ها ، فرهنگ ها ، علوم، سیاست ، اجتماع و ... بدست دهد . مبادی
فکری این روش همان پیش فرضهای پسامدرن هستند.
صاحب نظران تحلیل گفتمان
مهم ترین افرادی که تحلیل گفتمان را از بعد روش مدنظر قرار داده اند
و در سطوح متفاوتی از بررسی های گفتمانی به آن توجه داشته اند ون دایک (Teun A. van Dijk) و فرکلاف (Norman Fairclough) هستند.
روش ون دایک
ون دایک، بررسی مقوله ها و مفاهیم زیر را برای تحلیل گفتمان پیشنهاد
می کند:
1- استدلال : که
باید ارزیابی منفی از واقعیت را به دنبال داشته باشد.
2- معانی بیان: برجسته کردن اغراق آمیز
کنش های منفی "دیگران" و کنش های مثبت "ما"
از قبیل حسن تعبیرها، تکذیب ها، قصور در بیان کنش منفی "ما".
3- سبک واژگان: انتخاب کلماتی که مستلزم
ارزیابی های منفی یا مثبت است (واژه هایی دارای بار معنایی خاص)
4- قصه گویی: گفتن رویدادهای منفی به گونه
ای که انگار فرد، خود آنرا تجربه کرده است و نیز گفتن ویژگی های منفی رویدادها به
گونه ای که پذیرفتنی باشد.
5- تاکید ساختاری بر منش های منفی
"دیگران" در تیترها، لیدها، خلاصه ها و دیگر قلمروهای طرح متن (گزارش
های خبری) و ساختارهای انتقالی نحو جمله (اشاره به عوامل منفی در شاخص ها و موقعیت
های موضعی)
6- نقل قول از شواهد، منابع و کارشناسان معتبر
مثلا در گفتگوهای خبری
روش نورمن فرکلاف
نورمن فرکلاف، تحلیل گفتمان را در سه سطح توصیف ، تفسیر و تبیین
مدنظر قرار می دهد. او معتقد است: متن در درجه اول دارای کلیتی است که بدان وابسته
است . در داخل متن مجموعه ای از عناصر وجود دارند که نه تنها به یکدیگر مرتبط بوده
بلکه کلیتی را می سازند که بدان گفتمان می گویند .
متن یا گفتمان به مجموعه ای از عوامل بیرونی متکی است .این عوامل هم
در فرایند تولید متن موثرند و هم در فرآیند تفسیر متن.فرآیند تولید و تفسیر با
همدیگر دارای تعامل و کنش متقابلند و در نتیجه همدیگر را متاثر می سازند .
یک متن علاوه بر بافت متن و فرآیند و تفسیر متن به شدت
متاثر از شرایط اجتماعی است که متن تولید و یا تفسیر می شود . بافت اجتماعی و
فرهنگی ، تاثیر بسیار بیشتری نسبت به بافت متن و فرآیند تولید و تفسیر آن دارد .
با این مقدمه و بیش فرضها سطوح تحلیل گفتمان از منظر نورمن فرکلاف
قابل هضم تر می شود.او سه سطح را به کار می گیرد :
• سطح
اول ، گفتمان به مثابه متن
• سطح
دوم ، گفتمان به مثابه تعامل بین فرآیند تولید و تفسیر متن
• سطح
سوم که سطح کلان است ، گفتمان به مثابه زمینه است.
1. توصیف
مجموعه ویژگی های صوری ای که در یک متن یافت می شوند می
توانند به عنوان انتخاب های خاصی از میان گزینه های مربوط به واژگان و دستور موجود
تلقی شوند که متن از آن ها استفاده می کند . به منظور تفسیر ویژگی هایی که به صورت
بالفعل در یک متن وجود دارند، معمولا توجه به دیگر انتخاب های ممکن نیز ضروری است
؛ یعنی انتخاب از میان نظام های گزینه ای انواع گفتمان هایی که ویژگی های موجود از
آنها گرفته شده اند .
در نتیجه ، در تحلیل متون ، کانون توجه دائما بین آنچه در متن وجود
دارد و انواع گفتمان هایی که متن از آنها استفاده می کند در نوسان است.مثلا به این
سوالات در خصوص واژگان در متن باسخ می دهیم:
1. کلمات واجد کدام ارزشهای تجربی هستند ؟ چه نوع روابط معنایی به لحاظ
ایده ئولوژیک بین کلمات وجود دارد؟ 2.کلمات واجد کدام ارزشهای رابطه ای هستند ؟
آیا عباراتی وجود دارند که دال برحسن تعبیر باشند ؟ آیا کلماتی وجود دارند که رسمی
یا محاوره ای باشند ؟ 3.کلمات واجد کدام ارزش های بیانی
هستند ؟ 4.در کلمات از کدام استعاره ها
استفاده شده است ؟ و از جهت دستوری : 5. ویژگی های
دستوری واجد کدام ارزشهای تجربی هستند ؟ جملات معلوم هستند یا مجهول ؟ جملات مثبت
هستند یا منفی ؟ 6. ویژگی های
دستوری واجد کدام ارزش های رابطه ای هستند ؟ از کدام وجه ها ( خبری ، پرسشی دستوری
، امری ) استفاده شده است ؟ آیا ویژگی های مهم وجهیت رابطه ای وجود دارند ؟ آیا از
ضمیرهای ما و شما استفاده شده است و اگر پاسخ مثبت است ، نحوه استفاده از آنها
چگونه بوده است ؟ 7. ویژگی های
دستوری واحد کدام ارزشهای بیانی هستند ؟ 8..
جملات ( ساده ) چگونه به یکدیگر متصل شده اند ؟ از کدام کلمات ربطی
منطقی استفاده شده است ؟ آیا جملات مرکب از مشخصه های همپایگی یا وابستگی
برخوردارند ؟ برای ارجاع به داخل و بیرون متن از چه ابزارهایی استفاده شده است ؟ 9. از کدام قراردادهای تعاملی استفاده شده است ؟ آیا
روشهایی وجود دارندکه به کمک آنها یک مشارک نوبت سخن گفتن دیگران را کنترل کند ؟ 10. متن واجد چه نوع ساختهای گسترده تری است .
2- تفسیر
بافت یا زمینه : تفسیر های
گفتمان از بافت موقعیتی و بینامتنی چیست ؟
انواع گفتمان : چه نوعی از
گفتمان مورد استفاده خواهد بود ( و در نتیجه ، کدامین قواعد ، نظام و اصول در
زمینه نظام آوایی ، دستوری ، انسجام جمله ای ، واژگان ، نظام های معنایی یا
کاربردی به کار گرفته می شود ؛ و نیز کدام چارچوب ها ؟
در واقع مرحله تفسیر روشن می سازد که فاعلان در گفتمان مستقل نیستند.
این مرحله به خودی خود بیانگر روابط قدرت و سلطه و ایده ئولوژی های نهفته در پیش
فرض ها ، که کنش های گفتمانی معمول را به صحنه مبارزه اجتماعی تبدیل می کند نخواهد
بود . به منظور تحقق چنین هدفی مرحله تبیین هم ضروری است.
3.تبیین
می توان از مرحله تفسیر به تبیین با توجه به این نکته گذر کرد که با
بهره گرفتن از جنبه های گوناگون دانش زمینه ای به عنوان شیوه های تفسیری در تولید
و تفسیر متون ، دانش یاد شده بازتولید خواهد شد. این باز تولید برای گفتمان پیامدی
جانبی ، ناخواسته وناخود آگاه است ؛ این امر در واقع به نوعی درمورد تولید و تفسیر
نیز صدق می کند.
بازتولید مراحل گوناگون تفسیر و تبیین را به یکدیگر پیوند می دهد
زیرا در حالی که تفسیر چگونگی بهره جستن از دانش زمینه ای در پردازش گفتمان را
مورد توجه قرار می دهد ، تبیین به شالوده اجتماعی و تغییرات دانش زمینه ای والبته
بازتولید آن در جریان کنش گفتمانی می پردازد .
هدف از مرحله تبیین ، توصیف گفتمان به عنوان بخشی از یک فرآیند
اجتماعی است ؛ تبیین گفتمان را به عنوان کنش اجتماعی توصیف می کند و نشان می دهد
که چگونه ساختارهای اجتماعی ، گفتمان را جهت می بخشند ؛ همچنین تبیین نشان می دهد
که گفتمان ها چه تاثیرات باز تولید کننده ای می توانند برآن ساختارها بگذارند ،
تاثیراتی که منجر به حفظ یا تغییر آن ساختارها می شوند . دانش زمینه ای واسطه
تعیُن اجتماعی این تاثیرات است ؛ به این معنا که ساختارهای اجتماعی به دانش زمینه
ای شکل می دهند . و این یکی شکل دهنده گفتمان هاست و گفتمان ها دانش زمینه ای را
حفظ می کنند یا آن را تغییر می دهند و این دومی باز به نوبه خود حافظ یا تغییر
دهنده ساختارهاست .
منظور از ساختارهای اجتماعی هم همان مناسبات قدرت است و هدف از
فرآیندها و اعمال اجتماعی ، فرآیند ها و اعمال مربوط به مبارزه اجتماعی است .
بنابراین ، تبیین عبارت است از دیدن گفتمان به عنوان جزئی از روند مبارزه اجتماعی
در ظرف مناسبات قدرت.
آنچه را در مورد تبیین باید گفت در قالب سه پرسش زیر مطرح می کنیم :
1. عوامل اجتماعی : چه نوعی از روابط قدرت در سطوح گوناگون نهادی ،
اجتماعی و موقعیتی در شکل دادن این گفتمان موثر است؟
2. ایدئولوژی : چه عناصری از دانش زمینه ای که
مورد استفاده واقع شده اند دارای خصوصیات ایده ئولوژیک هستند؟
3. تاثیرات : جایگاه این گفتمان نسبت به
مبارزات در سطوح گوناگون نهادی ، اجتماعی و موقعیتی چیست؟ آیا این مبارزات علنی
است یا مخفی ؟ آیا گفتمان یاد شده نسبت به دانش زمینه ای هنجاری است یا خلاق ؟ آیا
در خدمت حفظ روابط موجود قدرت است یا در جهت دگرگون ساختن آن عمل می کند؟
پیش فرضها (انگاره) و مفروضات تحلیل گفتمان
پیش فرضها و مفروضات تحلیل گفتمان که از برآیند قواعد تحلیل متن ،
هرمنوتیک ، نشانه شناسی ، مکتب انتقادی ، روانکاوی مدرن و دیدگاه فوکو شکل گرفته ،
عبارت است از:
1. متن یا گفتار واحد توسط انسانهای مختلف ، متفاوت نگریسته
می شود . یعنی انسانهای مختلف از متن واحد برداشت یکسان و واحدی ندارند . دالی
متفاوت می تواند برای اشاره به مدلولی ظاهرا یکسان استفاده شود .
2. خواندن ( برداشت و
تفسیر از متن ) همیشه نادرست خواندن ( برداشت نادرست از متن ) است .
3. متن را باید به عنوان یک کل معنا دار نگریست و این معنا لزوما در خود
متن نیست .
4. هیچ متن خنثی یا بی طرفی وجود ندارد ، متن ها بار ایدئولوژیک دارند .
5. حقیقت همیشه در خطر است . درهر گفتمانی حقیقت نهفته است اما هیچ
گفتمانی دارای تمامی حقیقت نیست
6. نحوه Syntaxمتن نیز معنا
دار است ، چون که نحو دارای معانی اجتماعی و ایدئولوژیک است و این معانی در جای
خود به عواملی که دال ها را می سازند – نظیر
: رمزها ، بافت ها ، مشارکت ها و تاریخ مختلف – وابسته
اند
7. معنا همان قدر که از متن
Text ناشی می شود ، از بافت یا زمینه اجتماعی و فرهنگی Context نیز تاثیر می پذیرد . معنا و پیام یک
متن در بین نوشته های آن متن قرار دارد .
8. هر متنی در شرایط و مقعیت خاصی تولید می شود . از این رو رنگ خالق
خود را همیشه به خود دارد .
9. هر متنی به یک منبع قدرت یا اقتدار ( نه لزوما سیاسی ) مرتبط است .
10. گفتمان سطوح و ابعاد متعددی دارد . یک سطح گفتمانی وجود
ندارد و یک نوع گفتمان هم وجود ندارد.
تفاوت تحلیل محتوا با تحلیل گفتمان
روش ”تحلیل گفتمان“ یک روش کیفی است
که از اصلاح روش های اولیه تحلیل رسانهها حاصل شده است، اصطلاحی که شالوده
زبانشناسی دارد. در حالیکه تحلیل محتوا یک روش کمی است بر اساس اندازه گیری، مقدار
چیزی، در یک نمونه سنجیده می شود.
”تئو. ای.وان دایک“ چهار جزء متمایز رویکرد به گفتمان را اینگونه برمی
شمارد:
اول، تحلیل گفتمان یک پیام رسانه ای را به عنوان یک گفتمان تمام عیار
مستقل بررسی می کند. تحلیل محتوا در پژوهش ارتباطات جمعی معمولا برای یافتن روابط
(یا همبستگی ها) میان این و یا آن ویژگی – اغلب
محتوا و گاهی سبک – پیامها و ویژگی
های فرستنده/ سخنگو یا خوانندگان انجام می
گیرد.
گفتمان رسانه ای به عنوان شکلی از ”عمل اجتماعی“ کمتر مورد مطالعه
قرار گرفته است و آشکار کردن ساختارهای ذاتی درهمه سطوح هدفی معقول محسوب می شود.
دوم اینکه، هدف تحلیل گفتمان عمدتا تشریح داده های کیفی است و نه
داده های کمّی. البته معیارهای کمّی را میتوان به خوبی بر تحلیلی، آشکار از نوع
عمدتا بیشتر کیفی بنیان نهاد.
سوم اینکه، درحالی که تحلیل محتوا عمدتا بر مبنای داده های قابل
مشاهده و محاسبهپذیری چون واژهها، عبارات، جملهها مبتنی است، تحلیل گفتمان به
ساختارهای معنا شناختی توجه دارد و فرض ها، ارتباط ها، دلالتها و راهبردها را هم
روشن می سازد. به دیگر سخن در تحلیل گفتمان به جای شمارش و مقادیر آماری با
معناشناسی کاربردی متن سروکار داریم.
فنون پیشرفتهتر تحلیل محتوا هم راجع به ساختارهای زبانیاست و با
بحثهای زبانشناسی درآمیخته شدهاست. اما مطلقاً به آن نمیتوان تحلیل گفتمان گفت
چراکه تحلیل گفتمان افقهای بسیار دورتری را دنبال میکند. اصولاً تحقیقات کیفی
چنین است و تحلیل گفتمان هم به عنوان یکی از الگوهای تحلیل کیفی از این مشخصه بهرهمند
است.
بررسی نمونه های عملی تحلیل گفتمان
1 - در فصلنامه رسانه شماره 54 تابستان 1382 تحقیقی از سوی
دکتر محمد مهدی فرقانی با عنوان "تحول گفتمان توسعه سیاسی در ایران" (از
مشروطه تا خاتمی) منتشر شده است که بر اساس روش "تحلیل گفتمان" صورت
گرفته است.
محقق برای بررسی گفتمان حاکم در زمینه توسعه سیاسی، یک روزنامه که
نماینده گفتمان حاکمیت بوده است انتخاب و از میان سرمقاله های آن متن معرف،
برگزیده شده و با استفاده از شیوه تحلیل گفتمان و الگوی ترکیبی فرکلاف و ون دایک،
این متون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است تا یافته های آن بر مبنای تحلیل شرایط
و بسترهای تاریخی، سیاسی و اجتماعی، تبیین شوند. این مقاله در پی آن است که گفتمان
مسلط توسعه سیاسی را در سرمقاله های روزنامه های هشت دوره مزبور، مورد تحلیل و
بررسی قرار دهد تا از خلال آن عناصر و ساخت گفتمان حاکم در هر دوره و در نهایت سیر
تحول گفتمان توسعه سیاسی در یکصد سال اخیر را بازشناسی و معرفی کند.
2- پایان نامه آقای اردشیر زابلی زاده در
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی به تحلیل گفتمان هفته نامه های استان
کردستان پرداخته است. در این تحقیق به بررسی عملی و محتوایی متون سرمقاله های سه
نشریه استان پرداخته شده است. بنابراین "جامعه آماری" این تحقیق عبارت
بودند از: نشریات استانی آبیدر، سیروان، ئاسو در سال 1382
به صورت روش" نمونه گیری تصادفی ساده" و از بین 50٪ مطالب
نشریات فوق در این تحقیق استفاده شده است.
"واحد تحلیل" مضامین و معنای مقالات و سرمقاله نشریه
بوده است.
در" روش گردآوری
اطلاعات"، دو روش تحلیل گفتمان مثل روش تحلیل محتوا، اطلاعات و داده ها
موجودند و محقق صرفا سعی می کند بر اساس فرضیات و سوالات تحقیق، اطلاعات لازم را
گردآوری نماید. در واقع نوعی ابزار غیر تصدیعی (غیر مزاحم) در اختیار محقق می باشد
و محقق مجبور به گردآوری و جمع آوری اطلاعات نیست بلکه اطلاعات به صورت غیرمنسجم
موجودند فقط نقش وی تنظیم و
تنسیق اطلاعات بر اساس سوالات و فرضیات تحقیق بوده است. در روش تجزیه و تحلیل، سرمقاله
ها و مقالاتی که متناسب با فرضیات تحقیق بوده است.
تحلیل گفتمان انتقادی
گفتمان انتقادی، بحث تحلیل گفتمان را یک سطح ارتقا میدهد. تحلیل گفتمان از نظر شمول معنایی
در گستره ای فراتر از زبان شناسی اجتماعی و زبان شناسی انتقادی به همت متفکرانی
چون ژاک دریدا، میشل پشو و میشل فوکو و به ویژه توسط اندیشمندانی چون ون دایک و
نورمن فرکلاف که به طو مستقیم به این رشته اهتمام ورزیدند، وارد مطالعات فرهنگی،
اجتماعی و سیاسی شد و شکل انتقادی به خود گرفت.
یعنی اگر تحلیل گفتمان را سطح توصیف بدانیم، آن را به سطح تفسیر و
تبیین میرساند و ضمن توصیف و تفسیر متن، به این سؤال پاسخ میدهد که چرا از میان
گزینههای ممکن زبانی باید این متن را انتخاب کرد و در طی یک واقعه مشخص چرا اشخاص
از عبارات زبانی و دستوری خاصی استفاده میکنند. تحلیل گفتمان انتقادی این چراها
را کمتر به
نویسنده مرتبط میکند. بلکه بنگاهها و مراکزی که این مجموعه را اداره میکنند و
فرد هم جزئی از آن است، این متن را رقم میزند. در اصل میگوید تولید و فهم متن با
عوامل بافتهای کلان یعنی تاریخ، ایدئولوژی، جامعه، فرهنگ و قدرت مرتبط است.
از سوی دیگر نگاه انتقادی آن معطوف به سویهایاست که زبان را آینه
شفافی میداند که مفاهیم و اندیشهها را منتقل میکند. تحلیل گفتمان انتقادی بر
این باور است که زبان بر خلاف این تعریف مثل آینه یا شیشه ماتیاست که حقایق را در بسیاری موارد
تحریف میکند.
فوکو معتقد بود که زبانشناسان تاکنون از ابزارهای زبانشناختی تشکیل
متن صحبت کردهاند اما به خدمت گرفتن این ابزارها به طور کامل باعث میشود به لایههای
معنایی دست یابیم اما لایههای معنایی دیگری هم در این متن هست که تاکنون از چشم
آنها دور ماندهاست.
ااین نظر فوکو به رویکردی در درون تحلیل گفتمان با عنوان CDA، زبانشناسی گفتمان انتقادی یا تحلیل گفتمان
انتقادی مطرح شد. فوکو معتقد بود هیچ متنی عاری از القائات ارزشی، روابط قدرت و
مولفههای فرهنگی نیست. اگر قرار است متنی تفسیر بشود ما باید درصدد یافتن این
لایههای معنایی نیز باشیم.
تحلیل گفتمان انتقادی معتقد است که رد پای تاریخ، جهانبینی، ارزشها،
مؤلفههای اجتماعی - فرهنگی،
در جای جای زبان مشهود است.
کار تحلیلگر متن این است که ورای این معانی که تحلیل گفتمان متعارف
میدهد، برود و این لایههای معنایی را نیز بگوید. یعنی کسی که در متون سیاسی و
رسانهای کار میکند، باید به خواننده این آگاهی را بدهد که چه متنی را میخواند و
لایههای معنایی آنچه میخواند را بر او آشکار میکند.