هدف ما به عنوان بازاریاب این است که حتی الامکان افراد بیش تری را تحریک کنیم تا به پیام های بازاریابی و تبلیغاتی ما پاسخ دهند. بدین صورت است که به حداکثر سود برای هزینه های بازاریابیمان می رسیم.
بهره گیری موثر و مناسب از محرک های هیجانی ترس، عشق، تخفیفات و حراجی ها، درآمدزایی بی دردسر و تحقق بخشیدن به رویاها و چگونگی استفاده یک یا حداکثر پنج محرک هیجانی را در ارتباطات بازاریابیتان را بدانید.
برای پاسخ به این سوال باید به صراحت گفته شود، غیر از بازاریابی به جای دیگری ننگرید. برخی از کسب و کارها همه انرژی و توان را روی تحقیق و توسعه محصول یا خدمات قرار می دهند و زمانی که نوبت بازاریابی فرا می رسد، تنها به فهرستی سطحی از ویژگی ها برای خریداران و مشتریان اکتفا می کنند و امیدوارنند که بهترین اتفاق ممکن بیافتد.
در واقع مهمترین نهاد در حوزه عمومی در کشور، رسانه ها هستند که بعنوان قوه چهارم مسئولیت پرسش و پاسخ و پیگیری ابهامات افکار عمومی از عملکرد مدیران و مسئولان را دارند و از طریق مصاحبه و پیگیری سوژه های خبری شرایط افزایش اعتماد مردم به عملکرد مدیران کشور را فراهم می کند.
برندهای مشهور هم در معرفی و هم دراجرای مراحل برندسازی گاهاً اشتباهات بزرگی می کنند که خسارت های مالی و معنوی زیادی برایشان به همراه دارد.
این مساله فقط در مورد برندهای بزرگ نیست بلکه گاهی کارآفرینان نیز در ایجاد و توسعه یک برند دچار خطاهای نابخشودنی می شوند. لذا در مورد اجتناب از مهمترین خطاها در این زمینه به رایج ترین آنها می پردازیم.
مدیران برند، مشتریان را با برنامه ریزی بازاریابی محتوا از مرحله آگاهی به خوش بینی و خرید پی در پی هدایت می کنند. به طور سنتی، این مدیران در طی این فرایند خواهان دریافت بازخورد هستند. هنگام بازاریابی یک محصول یا خدمات، آنها وعده می دهند که رضایت مشتری را جلب نمایند.
داده های فروش نشان می دهد که آیا مشتریان محصول را دوست دارند یا خیر.
یکی از قدرتمندترین واژه ها در زبان بازاریابی کلمه تخفیف و یا هدیه است. هرگاه این کلمه را می بینیم، مکث و توجه می کنیم و سوال هایی از این قبیل از خودمان می پرسیم که:
چه چیزی تخفیف خورده است؟
شرایطی که باید داشته باشیم که این تخفیف شامل حال ما باشد؟
آیا می توانم بیشتر تخفیف و یا هدیه بگیرم؟
